داستان حضرت موسی و گفتگو با خدا

هرگز وقتی گناه کردی دست از خوبیهات نکش

نقلاست که حضرت موسی علیه السلام در کوه طور در مناجات خود عرض کرد: یا الله العارفین ( ای

(خدای عارفان

(جواب آمد لبیک (یعنی ندای تو را پذیرفتم

سپس عرض ‍کرد: یا الله المطیعین (ای خدا اطاعت کنندگان) جواب شنید: لبیک

(سپس عرض کرد: یا الله العاصین (ای خدای گنهکاران

این دفعه سه بار شنید لبیک، لبیک ؛ لبیک 

حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک

 به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیکوکاران به کار نیک خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند

...ولی گنهکاران

جز به فضل من پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه کسی پناه ببرند؟»

نتیجه گیری: هیچوقت نا امید نشو حتی اگر دنیای گناهی

 

 

منبع: سایت http://choulab.persianblog.ir

 

 

مناجات حضرت موسی (علیه السّلام) با خدا

داستان حضرت موسی و سگ

در روایتی آمده است که خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «بار دیگر که برای مناجات آمدی، بدترین مخلوق مرا به همراه بیاور!»

موسی (علیه السلام) هنگام بازگشت در فکر فرو رفت که چه کسی را ببرد؟

به هرکس که می اندیشید با خود می گفت: «شاید خدا او را دوست داشته باشد»

سرانجام موسی (علیه السلام) سگی را یافت که تمام بدنش را کِرم گرفته و لاشه گندیده اش رها شده بود و بوی عفونتش رهگذران را آزار می داد. با خود گفت: شاید این منفورترین موجود نزد خدا باشد؛ اما این مطلب به ذهنش خطور کرد که شاید خدا همین موجود را نیز دوست داشته باشد.

هنگامی که به میقات رفت، ندا رسید: «ای موسی! چیزی به همراه نیاوردی؟!»

موسی علیه السلام پاسخ داد: «به هرچه نگریستم، آن را شایسته دوست داشتن تو دیدم».

ندا رسید: «ای موسی! اگر آن سگ را به همراه آورده بودی، از چشم ما می افتادی!» و یا در جایی دیگر آمده است: «ای موسی به عزت و جلالم قسم، اگر آن سگ را می آوردی نامت را از دیوان انبیاء محو می کردم»

نتیجه گیری:
«خودمون رو برتر از دیگران می بینیم ...
همه رو کوچکتر از خود میدونیم...
سر هر جریانی فوری خودمون رو با دیگری مقایسه میکنیم.. .
همینکه یه خوبی در خودمون دیدیم مقایسه شروع میشه . ......
من نمازخونم و فلانی نماز نمیخونه .......
من با حجابم و فلانی بی حجاب ...........
اینا همه دام های لطیف و نرم شیطان خبیث هست عزیزان ....همیشه باید خودمون رو نیازمند خوبی های بیشتر بدانیم.»

***«پس هیچوقت مقایسه نکن»***

 

چرا تعداد امامزاده ها در ایران زیاد است؟

علت زیاد بودن امام زاده ها در ایران
 
امامزادگان مدفون در عربستان اگر بیشتر از ایران و دیگر کشورها نباشد،کمتر هم نیست.
 
اما چرا بقعه و بارگاهی مانند آنچه در ایران و دیگر کشورها برای امام زاده ها ساخته می شود، در عربستان دیده نمی شود?
 
پاسخ اول: علتش این است که حکومت وهابی عربستان مخالف قبر و حرم و گنبد و بارگاه است همانگونه که حرم امامان در بقیع را خراب کردند قبر و بارگاه امامزاده هارا هم خراب نمودند و آثاری از آن باقی نگذاشتند مثل قبر حسین فخ و اسماعیل و همچنین نمونه بارز آن، قبوری که در قبرستان بقیع است.
 
پاسخ دوم: هر غیر مسلمانی که اندکی تاریخ را خوانده یا حتی شنیده باشد می‌داند و اگر نخوانده باشد نیز با کمی فکر به این نتیجه می‌رسد که چون بسیاری از امامان در مدینه زندگی می‌کردند، پس بسیاری از فرزندان، نوادگان و سلاله‌ی آنها نیز در مدینه، مکه و سایر شهرهای سرزمین حجاز (عربستان) زندگی می‌کردند و همانجا یا وفات کرده و یا به شهادت رسیده‌اند. پس چطور می‌گویید در عربستان حتی یک امامزاده وجود ندارد؟! این یعنی مدعی نه مطالعه دارد و نه فکر می‌کند.

بقیه در ادامه مطلب...

 

ادامه نوشته

داستان حضرت موسی«ای موسی! مراقب باش»

داستان حضرت موسی

چهار توصیه خداوند به حضرت موسی

 

خداوند موسی علیه السلام را خطاب کرد که: «مراقب باش»

 

 

*تا نفهمیدی که گناهانت را بخشیده ام مشغول اظهار عیب دیگران مشو ...

 

**تا نفهمیدی که خزائن و ثروت من تمام شده غم روزی مخور ...

 

***تا نفهمیدی که قدرت من زایل شده به غیر من امیدوار مباش...

 

****تا هنگامی که یقین پیدا نکردی شیطان مرده است، از مکر و حیله او خود را در امان نبین...

 

 

حکایت برادر غارنشین و زرگر

میگویند که دو برادر بودند که پس از مرگ پدر، یکی جای پدر به زرگری نشست و دیگری برای اینکه از شر وسوسه های شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفت و غار نشین گردید.

 

روزی قافله ای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد تا در شهر به برادرش برساند.


منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.


چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و امانتی را می دهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد.


چون برادر غار نشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمی بیند عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود.

در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که برادر زرگرش بازوبندی از طلا را روی بازوی لخت زنی امتحان میکند،‌ دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان به زمین میریزد. 


چون زرگر این را می بیند میگوید:


«ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان و لمس آنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند...»

و شعری از استاد سخن سعدی:

شنیدم زاهدی در کوهساری
قناعت کرده از مردم به غاری
بدو گفتم چرا در شهر نائی
که از آزار غربت وا رهائی
بگفت آنجا پریرویان نغزند
چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند

داستان حضرت موسی و دیوانه

روزی حضرت موسی علیه السلام به کوه طور می رفت تا با خدای خویش مناجات و گفتگو کند. در راه زاهدی دید که در حال مناجات بود. با دیدن موسی رو به موسی کرد و گفت: وقتی به کوه طور رسیدی به خداوند بگو: آنچه گفته ای کرده شد مرا مورد رحمت خویش قرار ده.

موسی از آنجا گذشت به عاشقی مخمور رسید که او هم با دیدن موسی به او گفت: «به خداوند بگو این عاشق شیفته دوستدار توست، آیا تو هم او را دوست داری؟»

حضرت موسی از این شخص نیز گذشت، به دیوانه ای رسید که با سر و پای برهنه و ژولیده، گستاخ وار نزدیک آمد و گفت: به پروردگار بگو که: «تا کی مرا دیوانه و سودایی می داری؟ بیش از این تاب و طاقت خواری ندارم. به خداوند بگو من تو را ترک کرده ام، تو هم می توانی مرا ترک کنی و دست از من بداری؟»

حضرت موسی این سخن گستاخانه دیوانه را جوابی نگفت و به راه خود ادامه داد تا به کوه طور رسید.

قصه آن عابد و عاشق را برای خدا تعریف کرد و درخواست آنها را به خدا رساند.

خداوند فرمود: «آن عابد مشمول رحمت ماست و نصیب آن عاشق، محبت ما. هر آنچه که از ما خواسته اند برآورده می کنیم تا باشد که از نیکوکاران باقی بمانند.»

موسی در مقابل حق سجده کرد و خواست بازگردد.

خداوند او را خطاب قرار داد و فرمود: پیام دیگری به تو دادند که به ما نگفتی. چرا قصه آن مرد دیوانه رو از من پنهان کردی؟

موسی گفت: خداوندا آن پیغام را نهفته بدارم بهتر است.

تو که خود می دانی آن دیوانه چه گفته است.

من نمی توانم در برابر بزرگی تو اینگونه بی ادبانه پیغام او را برسانم.

اما خداوند بدون توجه به حرف موسی فرمود: به او بگو اگر تو ما را ترک کنی من تو را ترک نخواهم کرد، چه سر به راه باشی و چه سر پیچی کنی.

 

قصه دیوانگان آزادگی است                        جمله گستاخی و کار افتادگی ست

آنچه فارغ می بگوید بیدلی                         کی تواند گفت هرگز عاقلی

*****************************************

 

نتیجه گیری: این روزها بسیار شده است که از اطرافیان خود شنیده باشیم که من فعلا با خدا قهر هستم و یا اینکه دیگر به او اعقتاد ندارم و وقتی دلیل این حرف را از آنها می پرسیم تقریبا جواب همه آنها یک چیز است و آن هم این است که او دیگر ما را فراموش کرده است و ما هر چه صدایش می کنیم از او جوابی نمی شنویم.

اما آیا خداوند بنده ای را که خودش خلق کرده است فراموش می کند؟ آیا پروردگاری که مهر و محبت او تمام جهان را خلق کرده است بنده اش را فراموش می کند؟

منبع:  http://amiryazdan.blogfa.com

داستان اسب و بادیه نشین

مردی، اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کرد. همه آرزوی تملک آن را داشتند. بادیه نشین ثروتمندی پیشنهاد کرد که اسب را با دو شتر معاوضه کند، اما مرد موافقت نکرد.

 

حتی حاضر نبود اسب خود را با تمام شترهای مرد بادیه نشین تعویض کند. بادیه نشین با خود فکر کرد: حالا که او حاضر نیست اسب خود را با تمام دارایی من معاوضه کند، باید به فکر حیله ای باشم. روزی خود را به شکل یک گدا درآورد و در حالی که تظاهر به بیماری می کرد، در حاشیه جاده ای دراز کشید. او می دانست که مرد با اسب خود از آنجا عبور می کند. همین اتفاق هم افتاد... مرد با دیدن آن گدای رنجور، سرشار از همدردی، از اسب خود پیاده شد به طرف مرد بیمار و فقیر رفت و پیشنهاد کرد که او را نزدیک پزشک ببرد.

 

مرد گدا ناله کنان جواب داد: «من فقیرتر از آن هستم که بتوانم راه بروم. روزهاست که چیزی نخورده ام و نمی توانم از جا بلند شوم. دیگر قدرت ندارم.» مرد به او کمک کرد که سوار اسب شود.

به محض اینکه مرد گدا روی زین نشست، پاهای خود را به پهلوهای اسب زد و به سرعت دور شد.

مرد متوجه شد که گول بادیه نشین را خورده است. فریاد زد: صبر کن! می خواهم چیزی به تو بگویم.

بادیه نشین که کنجکاو شده بود کمی دورتر ایستاد. مرد گفت: تو اسب مرا دزدیدی. دیگر کاری از دست من برنمی آید، اما فقط کمی وجدان داشته باش و یک خواهش مرا برآورده کن: «برای هیچ کس تعریف نکن که چگونه مرا گول زدی...»

 

بادیه نشین تمسخرکنان گفت: چرا باید این کار را انجام دهم؟! مرد گفت: چون ممکن است زمانی بیمار درمانده ای کنار جاده ای افتاده باشد. اگر همه این جریان را بشنوند، دیگر کسی به او کمک نخواهد کرد...

 

اسرار دعا و دور کردن انرژی ها و فکرای منفی

دعا كنيد- اجابت خواهد شد!!!

شما چقدر دعا مي‌كنيد؟

 آيا از جمله كساني هستيد كه مرتباً از دعا براي رسيدن به اهداف استفاده مي‌كنيد؟

 آيا اين كه فكر مي‌كنيد دعا كردن جزء خرافات است و بايد با سعي و تلاش به خواسته هاي خود برسيم؟

آيا اين دو (دعا و تلاش) مخالف هم هستند؟

 آيا شما از آن دسته از افرادي هستيد كه بايد حتماّ چيزي را لمس كنيد تا آنرا باور كنيد؟

آیا بارها شده است که دعا کنید و نتیجه نگیرید؟

راستي دعا چيست؟ آيا دليل علمي در اين مورد وجود دارد كه دعا مي‌تواند مؤثر باشد. اين دلايل علمي كدامند؟

به دنبال تحقيقاتي در اين زمينه مشخص شد اگر براي بيماران قلبي دعا شود زودتر شفا پيدا مي‌كنند! اين دعا مي‌توانست از فاصله دور و توسط كساني انجام شود كه بيماران را نمي‌شناسند.

در تحقيقي كه در اين زمينه انجام داده‌اند از گروهي از افراد خواستند كه براي بخشي از يك بيمارستان دعا كنند.

بيماران اطلاع نداشتند كه افرادي براي آنها دعا مي‌كنند. دعا كنندگان نيز اطلاعي نداشتند كه براي چه كساني دعا مي‌كنند.

 ولي اين بيماران، بيمارستان را زودتر ترك كردند و در مقايسه با كساني كه برايشان دعا نكرده بودند زودتر التيام پيدا كردند.

در تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام شد، محققان نتايج اين تحقيقات را تأئيد كردند.

در تحقيقي مشابه به اين نتيجه رسيدند كه چنانچه براي بيماران ايدز دعا كنيم حالشان زودتر خوب مي‌شود و ايمني بدنشان تقويت مي‌گردد.

 

بسياري از پزشكان اين مسائل را باور ندارند و فكر مي‌كنند كه دارو فقط مي‌تواند شفا دهد.

 

در صورتيكه اگر سيستم ايمني و "قانون خود بهبودي" را از بدن جدا كنيم هيچ دارويي نمي‌تواند كوچكترين تأثير را بر بدن بگذارد.

سيستم ايمني و قانون خود بهبودي با دعا تقويت مي‌گردد و نكته جالب اينكه نيازي به حضور فرد نداريم و از راه دور نيز مي‌توانيم دعا را انجام دهيم.

 

شما مي‌توانيد از طريق دعا كردن ديگران را شفا دهيد.

 

ليستي تهيه كنيد و براي كسانيكه در اين ليست هستند اين كار را انجام دهيد.

اگر فرد مذهبي هستيد در ابتدا از خداوند استادان معنوي، يا موجودات متعالي و پيامبران يا قديسان و امامان كمك بگيريد.

اين دعا را مي‌توانيد هر روز يا روزي سه بار در هفته تكرار كنيد. ممكن است شما اينكار را يك ماه انجام دهيد. شما كارتان را انجام دهيد و بقيه كارها را به عهده كائنات قرار دهيد. كائنات همنوع ها را به طرف خود مي‌كشد.

نيكي، بركت و خوبي به سمت شما كشيده خواهد شد. اين كار فقط براي كساني كه به شما بدي كرده‌اند يا حس خوبي نسبت به آنها نداريد نيست

بلكه براي دوستان و عزيزانتان نيز مي‌توانيد اينكار را انجام دهيد.

در دعا كردنتان به آنچه دوست داريد اتفاق بيفتد فكر كنيد. اگر دوست نداري بيمار شوند به آنها فكر نكنيد. به سلامتي فكر كنيد.

پس دعا نكنيد كه بيمار نشوند چون اينگونه بيماري را براي عزيزانتان ايجاد مي‌كنيد. به شفا دادن و خير و بركت فكر كنيد.

 

از قدرت دعا مي‌توانيد براي بهبود شرايط كاري و مالي استفاده كنيد.

 

اگر در محيط كار ناراحت هستيد اينكار را انجام دهيد.

 

آيا از محل كارتان راضي هستيد؟ آيا از دوستان و كسانيكه با شما در ارتباط هستند راضي هستيد؟ براي همه آنها دعا كنيد چه خوب چه بد باشند.

اگر از رئيس و يا كارمندتان ناراحت هستيد يا اينكه كسي به شما خيانت كرده برايش دعا كنيد زیرا هر فردي آفريده خداوند است هر چند كه ممكن است خطا كرده باشد.

هر فردي را خداوند خلق كرده و اين ارزش را دارد كه او را ببخشيم و او ارزش بخشيدن دارد.

هر كسي نسبتي با خداوند دارد شما چي؟ شما چه نسبتي با خداوند داريد؟

 

براي فهم بيشتر موضوع داستاني را برايتان شرح مي‌دهم

روزي كودكي معصوم در زمستان سرد كنار شيشه يك مغازه ايستاده بود از سرما مي‌لرزيد و گرسنه بود او از خدا خواست كه لباس و غذايي برايش بفرستد.

خانمي از مغازه بيرون آمد و حال و روز بچه را كه ديد به داخل مغازه رفت و براي او لباس و غذا تهيه كرد.

كودك كه چشمانش را باز كرد غذا و لباس گرم را روبروي خود ديد رو به آن خانم كرد و گفت شما خدا هستيد؟

آن خانم پاسخ داد: من يكي از بنده هاي او هستم. كودك با خوشحالي لبخندي زد و گفت مي‌دانستم نسبتي با خداوند داري!

همه ما نسبتي با خداوند داريم. همه افراد و اشياء نسبتي با خداوند دارند، هم كساني که از ما تعريف مي‌كنند و ستايش ما را مي‌گويند و هم آنهايي كه كينه آنها را بر دل داريم نسبتی با خدا دارند.

براي همه آنهايي كه نسبتي با خداوند دارند دعا كنيد.

خداوند مطمئنا از اين كه مي‌بيند شما براي بنده‌هايش طلب خير و بركت مي‌كنيد خوشحال مي‌شود و شما را پاسخ خواهد داد.

 

 

همه افراد لياقت دعا كردن را دارند. همه بنده هاي خداوند هستند و استحقاق خوبي، خوشي و خير و بركت را دارند.

 

در ادامه...

مسير دور است و يا اينكه مشكلات ديگري در شغلتان داريد. از كدام يك از آنها ناراضي هستيد؟ بله با شما هستم! از كداميك از آنها ناراضي هستيد؟ از افراد، اشياء يا مسير؟

 

طلب خير و بركت كنيد. مطمئن باشيد بهترين پاسخ را دريافت خواهيد كرد. آيا مي خواهيد شغلتان را عوض كنيد؟ صبر كنيد! اين كار را انجام ندهيد.

ممكن است شما از حقوق خود راضي نباشيد و يا رئيس بد اخلاقي داشته باشيد،براي همه آنها دعا كن همه آنها را جلوي خود تصور كنيد و براي همه آنها اشياء، افراد و مسير دعا كنيد و چيزهاي خوب بخواهيد.

افراد سالم را بخواهید،بيشتر بخواهيد، بيشتر دعا كنيد،

نگران نباشيد هر آنچه شما براي ديگران بخواهيد همان برايتان اتفاق خواهد می افتد. شما كانال هستيد.

كانال انرژي؛ اين انرژي مي‌تواند از افكار مثبت شما باشد يا از افكار منفي شما. شما تصميم مي‌گيريد كه كدام نوع انرژي از شما عبور كند. اگر تصميم بگيريد كه نوع منفي عبور كند هم كانال آلوده مي‌شود و هم خودتان.

 و همچنین نفرت و خشم و حسادت تمام وجودتان را فرا خواهد گرفت و اگر برايش دعا كنيد اولين كسي كه دريافت خواهد كرد خودتان هستيد.

شما همان ابتدا انرژي كانال را دريافت مي‌كنيد و هر آنچه اضافه است را به ديگران مي‌دهيد. پس اولين كسي كه دريافت مي‌كند شخص دعا كننده است.

 

دعا نور شفا بخش است...دعا کنید

روشن بينان ديده‌اند كساني كه دعا مي‌كنند نور بنفش بسيار درخشان و خيره كننده‌اي اطراف سر آنها ظاهر مي‌شود. اين نور، نور شفابخش است. در علم انرژي درماني اين نور را پراناي بنفش الكتريكي مي‌شناسند. البته ممكن است به صورت سفيد بسيار درخشان و طلايي هم ظاهر شود. به هر صورت آنها اين نور را پراناي الهي مي‌دانند.

آنها اين نور و انرژي را از جايگاه ديگر مي‌دانند و قدرت شفا بخشي عظيمي درون آنها نهفته است.

اگر هفت نفر در كنار هم قرار بگيرند و دعا كنند نيرو و قدرت صد نفر به تنهايي ايجاد خواهد شد.

 بنابراين سعي كنيد دعا كردن را گروهي انجام دهيد. دعا را ساده انجام دهيد آنگونه كه خداي درونتان متوجه شود. نيازي نيست از دعاهاي عجيب و غريب استفاده كنيد زيرا آن كس كه بايد باور كند و دعا را باور كند شما هستيد.

از دعاي خودتان استفاده كنيد همان گونه كه لذت مي‌بريد و آنگونه كه آنرا مي‌فهميد.

زيرا اگر شما آنرا باور كنيد و بفهميد تحقق خواه يافت. بخواهيد كه شما واسطه خير و بركت گرديد.

همه ما واسطه هستيم و ديگران نيز واسطه هستند تا نيروهاي خير خداوندي را به ما انتقال دهند.

ديگران بد خواه ما نيستند. ما آنچه انتخاب مي‌كنيم در آنها مي‌بينيم، آنها واسطه هستند. واسطه آنچه مي‌خواهيم .

نتیجه گیری: بايد بخواهيم و منتظر باشيم تا خداوند از طريق ديگران ما را ياري دهد. انتظار نداشته باشيد كه خداوند خود مستقيماً ظاهر شود. ما بسياري از مواقع دعا مي‌كنيم و انتظار داريم از طريق خاصی انجام گيرد. تجسم كنيد، دعا كنيد اما گير ندهيد كه چگونه انجام شود. بخواهيد و پذيرش انجام آنرا ايجاد كنيد تا اتفاق بيفتد.

 

آیه پند آموز:

سوره فرقان آیه 77: ای رسول من بگو اگر به سوی خدا متوجه نشوید و دعا نكنید پروردگارم به شما اعتنا نخواهد كرد.

سوره غافر آیه 60:  پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم

 

احادیث پندآموز:

حضرت محمد صلی الله علیه و آله: هر كس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت كند، در هنگام آسايش، دعا بسيار كند.

نهج  الفصاحه  ص 770 ، ح 3023

 

حضرت محمد صلی الله علیه و آله:هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند
نهج الفصاحه ص 759 ، ح 2961

 

حضرت محمد صلی الله علیه و آله:هيچ دعايى زودتر از دعايى كه انسان در غياب كسى مى كند، مستجاب نمى شود.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 510 ، ح 7 

 

امام صادق علیه السلام: هر آينه بنده دعا مى كند و خداوند عزوجل به دو فرشته مى فرمايد: من دعاى او را مستجاب كردم اما حاجتش را نگه داريد، زيرا دوست دارم صداى او را بشنوم و همانا بنده دعا مى كند و خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: زود خواسته اش را برآوريد كه من خوش ندارم صداى او را بشنوم.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 489، ح 3

اطلاعیه مهم

برگزاری آزمون دانشگاه انتظار فرج ،بعد از1300سال همچنان دانشجو میپذیرد، با ابراز تاسف این دانشگاه هنوز313فارغ التحصیل نداشته و برای تکمیل ظرفیت در تمام مدت شبانه روز،از علاقمندان آزمون بعمل می آورد:

مدارک لازم برای ثبت نام:

1_نماز اول وقت

2_عشق به اهل بیت{علیه السلام }

3_دایم الوضو بودن

4_برگه تسویه حساب حق الناس

5_قلبی آکنده از یاد خدا

6_ نفسي مطيع مطلق از امر ولي الله

 7_ خروج حب دنيا از قلب «با آرزوی موفقیت تان در این آزمون بزرگ» اگه شما هم از این مطلب زیبا لذت بردید صلوات بفرستید و به میزان محبتتان به حضرت بقیة الله الاعظم(عج الله ) اطلاع رسانی کنید.

موسیقی حرام است حتی اگر نام هنر بر آن بگذارند...

موسیقی حرام است حتی اگر نام هنر بر آن بگذراند..

شهادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله